![]() |
قالب وبلاگ انتخاب شده![]() مشاهده قالب وبلاگ |
قالب وبلاگ قبلی ![]() |
نام قالب : قالب وبلاگ فیلم سازی
نوع استایل : سه ستونه
وزن قالب : متوسط
نوع قالب : گرافیکی ، ساده ، سه ستونه
مناسب موضوعات : فیلم و هنر و بازیگران و دیگر موضوعات مرتبط
مرورگرهای سازگار : همه مرورگرها ، همه ورژن ها
keywords : قالب وبلاگ فیلم,قالب وبلاگ سریال,قالب وبلاگ سینما,قالب وبلاگ تلویزیون,قالب فیلم و سریال,قالب وبلاگ فیلم سینمایی
کد قالب پرشین بلاگ | کد قالب بلاگفا |
کد قالب بلاگ اسکای | کد قالب میهن بلاگ |
کد قالب پارسی بلاگ | کد قالب سرویس دهنده |
کد موزیک پیشنهادی قالب وبلاگ سینما |
قالب وبلاگ سینما :
قالب وبلاگ زیبایی با موضوعیت قرار دادن فیلم و سریال و مجموعه های تلویزیونی جهان مد نظر شما عزیزان قرار دارد.در تصویر هدر این قالب شما شاهد یک فیلم دوربین بزرگ هستید که باز شده است و از درون آن تصویری از فیلم ها و سریال هایی از جمله سریع و خشن و مرد عنکبوتی و کلبه ی پنهان و فانوس سبز و اسمورفی ها و.....بیرون زده است. لازم به تذکر است که تمامی قالب های سایت ماه اسکین از سئوی سبز بهره می برند به امید رضایت شما از این قالب وبلاگ
فیلم یا پرده بینی اصطلاحی است که بهطور عام شامل تصاویر متحرک و همچنین زمینه میگردد. ریشهٔ این نام در این واقعیت است که فیلم عکاسی بهطور تاریخی عنصر اساسی رسانه ضبط و پخش تصاویر متحرک به حساب میآمدهاست. تولید فیلمها از طریق ضبط تصویر مردم و اشیاء واقعی با دوربین یا بوجود آوردن آنها از طریق تکنیکهای انیمیشن و یا جلوههای ویژه است. فیلمها از مجموعهای از قابهای انفرادی تشکیل شدهاند که زمانی که به سرعت و پشت سرهم نمایش داده میشوند، توهم حرکت را در بیننده بوجود میآورند. بر اثر پدیدهای به نام ماندگاری تصویر که بر اثر آن یک منظره برای کسری از ثانیه پس از بین رفتن آن در حفظ میکنند، چشمکهای بین تصاویر، قابل رویت نیستند. همچنین عامل ارتباط عامل دیگری است که باعث مشاهده تصاویر متحرک میگردد. این اثر روانی به نام حرکت بتا معروف است.
از نظر بیشتر انسانها، فیلم از انواع مهم هنر بهشمار میآید. فیلمها قابلیت سرگرم کردن، آموزش، روشنگری والهام بخشیدن به بیننده را دارند. عوامل دیداری سینما نیاز به هیچ نوع ترجمه نداشته و قدرت ارتباطات جهانی را به یک محصول تصویر متحرک میبخشند. هر فیلم قابلیت جذب مخاطبان جهانی را دارد بهخصوص اگر از تکنیکهای دوبله و یا زیرنویس که گفتار را ترجمه میسازد، بهره جسته باشد. فیلمها همچنین محصولاتی هستند که توسط فرهنگهای مشخص تولید گشته و آن فرهنگها را منعکس و در برابر از آنها تأثیر میپذیرد.
در اوایل دهه ۱۸۶۰ میلادی، با استفاده از وسایلی مانند زندهگرد و پراکسینوسکوپ، سازوکارهای تولید مصنوعی به وجود آمده و تصاویر دو بعدی متحرک به نمایش در آمدند. این ماشینها انواع تکامل یافته ابزارهای ساده اپتیکی مانند توریهای سحرآمیز بودند. این ابزار توان نمایش متوالی تصاویر با سرعتی را داشتند که در آن تصاویر به شکل متحرک به نظر میرسیدند. این پدیده، ماندگاری منظر نام گرفت. طبیعتاً، تصاویر میبایست بهطور دقیق طراحی میشدند تا اثر مورد نظر را داشته باشند، به همین منظور اصول زیربنائی خاصی بهعنوان بنیان ساخت فیلم انیمیشن در نظر گرفته شدند.
با پیشرفت فیلم سلولوئید برای مقاصد عکاسی ثابت، امکان گرفتن عکس از اشیاء متحرک در حال حرکت نیز ممکن شد. در مراحل اولیه فناوری گاهی لازم بود که شخص بیننده برای مشاهده تصاویر، در داخل دستگاه مخصوصی نگاه کند. در دهه ۱۸۸۰ میلادی، با ساخته شدن دوربین تصاویر متحرک، گرفتن تصاویر تکی و ضبط آنها بر روی یک حلقه ممکن شد که به سرعت به اختراع پروژکتور تصویر متحرک انجامید. این دستگاه نور را از فیلم پردازش و چاپ شده میگذراند و با کمک بزرگنمائی اپتیکی «تصاویر در حال حرکت» را بر روی پردهای (معمولاً نقرهای رنگ) نمایش میداد. این حلقههای فیلمهای نمایش داده شده به نام «تصاویر متحرک» معروف شدند. نخستین فیلمهای تصاویر متحرک، حالت صحنه ایستا داشتند و در آنها یک حادثه یا عمل، بدون هیچگونه ویرایش کردن و یا دیگر تکنیکهای سینمایی، به نمایش در میآمدند.
تصاویر متحرک تا پایان سده ۱۹ میلادی، تنها بهعنوان هنر دیداری به حساب میآمدند. اما ابتکار فیلمهای صامت ذهنیت مردم را نیز در اختیار گرفته بود. در آغاز سده ۲۰ میلادی، رفته رفته ساختار داستانی فیلمها شکل گرفت. در این دوره فیلمهایی به صورت دنبالهدار صحنه ساخته شدند که در مجموع یک داستان را نقل میکردند. سپس این صحنهها جای خود را به صحنههای چندگانه از زوایا و ابعاد متفاوت دادند. تکنیکهای دیگر مانند حرکت دوربین نیز بهعنوان راههای اثرگذار در بیان داستان فیلم به کار گرفته شدند. صاحبان سالنهای تئاتر نیز به جای اینکه تماشاگران را در سکوت نگاه دارند، با در اختیار گرفتن یک پیانیست و یا نوازنده ارگ و یا یک ارکستر کامل، به نواختن موسیقی، متناسب با فضای هر صحنه فیلم اقدام مینمودند. در آغاز دهه ۱۹۲۰ میلادی، همراه بیشتر فیلمها، فهرست موسیقیهای فیلم هم عرضه میشدند. در محصولات شاخص، این موسیقیها با فیلم عرضه میگردید.
رشد صنعت سینما در اروپا با بروز جنگ جهانی اول متوقف گردید و این در حالی بود که صنعت فیلم در ایالات متحده با ظهور هالیوود به شکوفائی رسید. بههرحال در دهه ۱۹۲۰ میلادی، فیلمسازان اروپائی مانند سرگئی آینشتاین و فردریش ویلهلم مارنائو به همراهی مبتکر آمریکائی دی. دبلیو. گریفیت و دیگران، به ارتقاء سطح این رسانه پرداختند. در دهه ۱۹۲۰ میلادی، فناوریهای نو، الصاق حاشیه صوتی گفتار، موسیقی و افکتهای صوتی متناسب با نوع صحنه به فیلم را ممکن ساختند. این فیلمهای صوت دار در آغاز با نام «تصاویر با صدا» یا «تاکیز» شناخته میشدند.
پیشرفت مهم بعدی در صنعت سینما، معرفی رنگ بود. اگرچه اضافه شدن صدا، به سرعت گسترش یافت اما رنگ به تدریج مورد استفاده قرار گرفت. بیشتر مردم رنگی بودن فیلم برایشان مهم نبود. اما همچنانکه روشهای پردازش رنگ بهبود مییافت و در مقایسه با فیلمهای سیاه و سفید قابل رقابتتر میگشتند، فیلمهای رنگی بیشتر و بیشتر تولید میشدند. این زمان هنگام پایان جنگ جهانی دوم بود. فیلم سازان آمریکایی رنگ را بهعنوان عنصر اصلی جذب مخاطب تشخیص دادند و از آن در رقابت با تلویزیون (که تا اواسط دهه ۱۹۶۰ میلادی به صورت رسانهای سیاه و سفید باقیمانده بود) مورد استفاده قرار داد. در پایان دهه ۱۹۶۰ میلادی، رنگ بهعنوان شیوه عادی کار فیلمسازان مطرح شد.
دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی شاهد تغییرات در روش تولید و سبک فیلم بودند. هالیوود جدید، موج جدید فرانسوی و ارتقاء فیلمهای فیلمسازان تحصیلکرده و مستقل؛ همه و همه از دگرگونیهایی بودند که فیلم، آنها را در نیمه دوم سده ۲۰ میلادی تجربه نمود.
در پایان سده ۲۰ و در آستانه ورود به سده ۲۱ میلادی، فناوری دیجیتال و استفاده از رایانهها، انقلابی در روش تهیه، پخش و نمایش فیلم پدید آورد. استفاده از رایانهها برای ساختن جلوههای ویژه، پویانماییهای پیچیده و ضبط و پخش صدا نزدیک به واقعیت صحنه، دگرگونیهای فراوانی را سبب شد.
در آغاز دهه ۲۱ میلادی تلاشهایی برای تلفیق فیلم و واقعیت مجازی در جریان است.
تئوری فیلم در جستجوی بسط مفاهیم مختصر و سیستماتیک که بر مطالعه فیلم/سینما بهعنوان یک هنر دلالت دارند، است. تئوریهای کلاسیک فیلم چهارچوبی ساختاری در خصوص موضوعات کلاسیک تکنیکهای داستان سرائی، دایجسیز، قوانین سینما، «تصویر»، دسته، فردیت و تألیف فراهم میآورد. اکثر تجزیه و تحلیلهای جدید به مسائلی از قبیل روش تحلیل روانی تئوری فیلم، ساختارگرائی تئوری فیلم، تئوری زنسالاری فیلم و دیگر موارد مشابه توجه نشان دادهاند.
عریف نقادی فیلم عبارتاند از تحلیل و ارزیابی فیلمها است. به صورت کلی، این کارها را میتوان به دو گروه تقسیم نمود؛ نقادی فیلم توسط افراد صاحبنظر در رشته فیلمسازی و نقادی روزنامهای که به صورت روزمره در روزنامهها و دیگر رسانهها دیده میشود.
منتقدین فیلم که برای روزنامهها، مجلات و رسانههای گروهی کار میکنند، بهطور عمده بر روی فیلمهای جدید نظر میدهند. آنها به صورت عادی فقط یکبار فیلم مورد نظر را دیده و فقط یک یا دو روز وقت دارند تا نظر خود را ارائه نمایند. علیرغم این موضوع، منتقدین تأثیری عمده بر فیلمها دارند بهخصوص آنهائی که دارای یک نوع خاص هستند. فیلمهای پر طرفدار اکشن، ترسناک. کمدی کمتر مورد قضاوت منتقدین قرار دارند. از سوی دیگر خلاصه طرح و شرح و بسط یک فیلم که موضوع اصلی مرور آن به حساب میآیند نیز تأثیر عمدهای بر انتخاب فیلم توسط بینندگان دارد. در فیلمهای معتبر مانند درام، تحت تأثیر قرار دادن بیننده از اهداف اصلی و بسیار مهم محسوب میگردد. تحلیلهای ضعیف، گاهیاوقات یک فیلم را تا درجه گمنامی و زیان مالی پیش میبرند. نشرایات تخصصی زیادی در زمینه نقد فیلم در جهان وجود دارند. به عنوان مثال کایه دو سینما (به فرانسوی:Cahiers du cinéma، به معنی دفترچههای سینما) یک مجله سینمایی تأثیرگذار و معتبر فرانسوی است که در سال ۱۹۵۱ توسط آندره بازن، ژاک دونیول-والکروز و ژوزف-ماری لودوکا بنیان گذاشته شد. ماهنامه فیلم مجله تأثیر گذار و معتبر ایرانی. این ماهنامه از سال ۱۳۶۰ شروع به فعالیت کرد. صاحب امتیاز و مدیر مسئول این نشریه مسعود مهرابی است. تأثیر نظرات یک منتقد بر روی نحوه عملکرد اکران یک فیلم مشخص محل بحث دارد. برخی ادعا میکنند که امروزه نحوه بازاریابی سینما بهگونهای گسترده و فشرده واز نظر مالی برنامهریزی شدهاست که منتقدین توان تأثیرگذاری بر آن را ندارند؛ ولی بههرحال، مردودیت فاجعه بار برخی فیلمهائی که به نحو گستردهای بر موفقیت آنها سرمایهگذاری شده بود بر اثر نقادی تند آنها و همچنین موفقیت غیرقابل پیشبینی فیلمهای مستقلی که نقد مثبت داشتهاند، نشانگر این موضوع است که تأثیر نظرات منتقدین میتواند اثرات بسیار عمیقی داشته باشد. برخی دیگر اعتقاد دارند که نقد مثبت فیلم باعث ایجاد اشتیاق در بینندگان فیلمهای کم شهرت بودهاست. برعکس، فیلمهای متعددی وجود داشتهاند که شرکتهای فیلمساز بهقدری به آنها بیاعتماد بودهاند که به جهت جلوگیری از افت فروش، به منتقدین اجازه ارائه نظراتشان را ندادهاند. بههرحال، این کار نتیجه منفی داشته و منتقدینی که نسبت به این تاکتیک حساس بودهاند، به جامعه هشدار دادهاند که این فیلم ارزش دیدن را ندارد که در نتیجه اینگونه فیلمها اقبال چندانی نیافتند.
مسئله مورد مناقشه آن است که منتقدین روزنامهای فیلم را میباید فقط مرورگر فیلم نامیده و منتقدین واقعی فیلم آنهائی هستند که به صورت آکادمیک به نقد فیلم میپردازند. این روش فکری را معمولاً به نام تئوری فیلم یا مطالعات فیلم میشناسند. تلاش اصلی منتقدین، فهم روش کارکرد فیلم و تکنیکهای فیلمبرداری و تأثیرات آنها بر روی مردم است. نتیجه کارکرد منتقدین بیش از آنکه در روزنامهها به چاپ رسیده و یا در تلویزیون نمایش داده شود، در ژورنالهای تخصصی و گاهیاوقات نیز در مجلات سطح بالای جامعه ارائه میگردند. همچنین گاهیاوقات منتقدین با کالجها و دانشگاهها همکاری مینمایند.
مجموعهٔ تلویزیونی یا سریال برنامهای تلویزیونی است که بهصورت مجموعهای از داستانهای بههمپیوسته ساخته میشود تا هر شب یا هر هفته قسمتی از آنها پخش شود. این مجموعهها معمولاً از دو یا چند "فصل" (به انگلیسی: season) تشکیل میشوند.
سریالها اساساً برمبنای پنهان کردن داستان استوار هستند، تا بتوانند با این کار مخاطبان خود را ـ که بهصورت فصلی و دورهای این مجموعه را تماشا میکنند ـ حفظ کنند.
برخی مجموعههای تلویزیونی، در پایان هر قسمت پخششدۀ خود، خلاصهای از قسمت بعد را نشان میدهند و کارگردان نیز نقاط مرموز و تاریکی را در فیلم باقی میگذارد که این خود بهنوعی قابلیت تحریک بیننده را دربردارد و بیننده میتواند خواستۀ خود را در این خلاصه ببیند و با ندیدن نقاط مرموز، بیننده همچنان بهعنوان مخاطب اصلیِ فیلم باقی میماند