خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالیکه یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد....
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق میزد وقتی آن خانم، کفشها را به او داد.پسرک با چشمهای خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آهان، میدانستم که با خدا نسبتی دارید.
نام قالب وبلاگ : قالب وبلاگ فانتزی کودکانه
توضیح کوتاه : قالب وبلاگ عشق بچه گانه
کلمات کلیدی این قالب وبلاگ : قالب وبلاگ کودک,قالب وبلاگ کودکانه,قالب وبلاگ پاییز,قالب وبلاگ تنهایی کودک,قالب وبلاگ بچه ها,قالب وبلاگ برگریزان
موضوع یا موضوعات مناسب : کودکان
نوع قالب : 2 ستونه
شماره قالب وبلاگ ماه اسکین : 279
طراحی شده توسط : ماه اسکین
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۳
| 7:05 am |
نویسنده : مجید بابایی