خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالیکه یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد....
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق میزد وقتی آن خانم، کفشها را به او داد.پسرک با چشمهای خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آهان، میدانستم که با خدا نسبتی دارید.
نام قالب وبلاگ : قالب وبلاگ پزشکی و پرستاری
توضیح کوتاه : قالب وبلاگ پزشک و پرستار
کلمات کلیدی این قالب وبلاگ : قالب وبلاگ بهداشت,قالب وبلاگ پزشکی,قالب پرستاری برای وبلاگ,قالب وبلاگ دکتر,قالب وبلاگ دارو سازی,قالب وبلاگ بیمارستان,قالب وبلاگ داروشناسی
موضوع یا موضوعات مناسب : مهندسی و پزشکی
نوع قالب : 3 ستونه
شماره قالب وبلاگ ماه اسکین : 185
طراحی شده توسط : ماه اسکین
تاريخ : چهارشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۳
| 6:11 am |
نویسنده : مجید بابایی